بسمالله الرحمن الرحیم
هست کلید در گنج حکیم
تضمین
تضمین به این معنی است که بخش هایی از شعر شاعر دیگری را در ضمنِ شعر خود بیاورند. به سخنی دیگر اگر شاعر تمامی مصراع یا بیتی را از شاعری دیگر در سخن خود بیاورد، تضمین خوانده میشود.
همچنین اگر شاعر یا نویسندهای مثلی را که پیش از وی رواج داشته، در میان نوشته یا سروده خود بیاورد نیز تضمین خوانده میشود.
در زمانی که شاعر، سخن یا شعر معروفی را تضمین کند، معمولاً نام سراینده یا گوینده نوشته نمیشود. اما اگر شعر یا سخن مشهور نباشد، عموماً نام سراینده یا نویسنده سخن نیز ذکر میگردد.
تضمین هنری یا تضمین طبیعی در نهایت ایجاز(کوتاهی) انجام میپذیرد.
تعاریف دیگر تضمین
رادویانی ، تضمین را آوردن بیتی شعر از شاعر دیگر در میان قصیده به عنوان «مهمان»، نه سرقت، دانسته و گفته که رسم آن است که شاعر نخست بگوید که بیتِ تضمین شده از چه کسی است.[1]
رشیدالدین وطواط ،تضمین را اینگونه تعریف میکند که:
«آوردن مصراعی یا بیتی یا دو بیت از آنِ دیگری در میان شعر خود در جایی مناسب به عنوان تمثّل و عاریت، نه سرقت، دانسته و تأکید کرده است که آنچه تضمین میشود باید مشهور باشد.»[2]
به عبارت بهتر صنعت تضمین آن است که کسی سخنی از قرآن مجید، حدیث یا شعر شاعر دیگری را در نظم یا نثر خود بیاورد.
مانند این سخن از سعدی که میگوید: گفتم گل بستان را چنانکه دانی بقایی و عهد گلستان را وفایی نباشد و حکما گفتهاند:
«هر چه نپاید دلبستگی را نشاید»؛ و در جای دیگر میگوید:
درویش بیمعرفت نیارامد تا فقرش به کفر انجامد، «کاد الفقر ان یکون کفراً».[3]
در تعریف تضمین سخنی دیگر نیز ذکر کردهاند که با تعریف موقوف المعانی و شعر مدرّج تطبیق میکند؛ یعنی اینکه معنای یک بیت با بیتی دیگر کامل شود.[4]
شمس قیس رازی پس از ذکر تعریف موقوف المعانی برای تضمین، اینگونه ابیات را «مُضمّن» نامیده است.[5]
گونه های تضمین
واعظ کاشفی سبزواری[6] تضمین را به «مُصرّح» و «مُبهم» تقسیم کرده، مصرّح را تضمینی دانسته است که شاعر در اثنای شعر به اشاره یا تصریح بگوید که شعر از دیگری است و مبهم را تضمینی که به نام شاعر یا گرفتن شعر از دیگری اشاره نکند،
با این شرط که شعر تضمین شده مشهور باشد تا تهمت سرقت به او نزنند.گاهی شاعر یکی از اشعار خود را در شعر دیگرش تضمین میکند.
اما ممکن است شاعر در شعری که تضمین میکند، اندک تغییری دهد تا آن را با مقصود خود متناسب کند،برای نمونه حافظ در بیت:
«باشد ای دل که در میکدهها بگشایند/ گره از کار فروبسته ما بگشایند»[7] مصراع دوم را از فخرالدین عراقی[8] گرفته که گفته است : «گره از کار فروبسته من بگشایی».
مثالی دیگر که سعدی در تضمین زیر چنین کرده است:
«زن بد در سرای مرد نکو / هم در این عالم است دوزخ او / زینهار از قرین بد زنهار / و قنا ربٌنا عذاب النٌار»
شاید شاعر غزلی را تضمین کند و آن را به صورت مربع یا مخمس یا مسدس و مانند آن در آورد،
مثلاً عماد فقیه کرمانی شعری از فخرالدین عراقی را به صورت مخمس تضمین کرده است.[9] تضمین شیخ بهائی[10] از غزل خیالی بخارایی و تضمین ملک الشعرای بهار[11] از غزل سعدی بسیار مشهور است.
استعانت و ایداع
اگر تضمین بیشتر از یک بیت باشد آن را «استعانت» و اگر کمتر از یک بیت باشد آن را « ایداع » (ودیعه نهادن) می گویند.[12] گاهی مَثَلِ سایر(مشهور) در شعر تضمین میشود که به این کار ارسال المثل میگویند.
فرق تضمین و اقتباس
فرق تضمین و اقتباس، در این است که در تضمین مصراع و یا بیتی از شاعری را در شعر خویش جای میدهند
بهصورتی که واضح و آشکار باشد و بوی سرقت از آن نیاید
ولی در صنعت اقتباس، شاعر و نویسنده در ضمن کلام و شعر خویش، حدیث، آیه، مثل و یا گفته مشهوری را بیاورد و بهگونهای نشان دهد که ماخذ(منبع) گفتارش کجاست.[13]
در واقع همانطور که اقتباس”قبس” در لغت به معنای جستوجوی شراره و پاره آتش، برای روشنی و گرمابخشی است،
آن حدیث و یا آیه نیز به شعر، نور و اعتبار میدهد و یا کلام گوینده به آن مُتبرک شود.
بنابراین کلام به کار گرفته شده در شعر باید در فصاحت و بلاغت و معنی در اوج باشد تا شاعر به هدفش که زینت بخشیدن به کلام خود است برسد.
در بیت زیر شاعر از آیه قرآن سود برده است:
«اهدنا گفتی و صراط مستقیم / دست تو بگرفت و بردت تا نعیم» (مولوی)
مثالی دیگر: « مصطفی فرمود سلمان هم ز اهل بیت ماست » (سلمان ساوجی)
فرق تضمین و تلمیح
آوردن آرایه ادبی«تلمیح» درسخن، نوعی تضمین است. چراکه در ضمنِ سخنی(تضمین) آیه، حدیث، یا سخن مشهور، آورده می شود.
اما در تعریفی دقیق، تلمیح یعنی به گوشه ی چشم نگریستن ، پس در عبارتی که تلمیح به کار می رود اشاره ای به آیه یا حدیث یا داستان و یا بخشی از دانسته های تاریخی،اساطیری و …. می شود.
ارزش تلمیح به میزان تداعیی دارد که از آن حاصل می شود،
هر قدر اسطوره ها و داستان های مورد اشاره لطیف تر باشند تلمیح لذت بخش تری را به وجود می آورد.
مثال: «بوی پیراهن گمگشته خود میشنوم/گر بگویم همه گویند ضلالیست قدیم» (سعدی) که به داستان یوسف در قرآن اشاره میکند.
مثالی دیگر: «پدرت روضه رضوان به دو گندم بفروخت/ من چرا باغ جهان را به جویی نفروشم»(حافظ) اشاره به داستان آدم و خوردن میوه ممنوعه (گندم یا سیب یا انگور) در بهشت دارد.
در تلمیح، حداقل باید دو جزء از اجزاء داستانی ذکر شود:
«در چاهِ فراق هرکه افتاده ست / ره یابد و همره رَسَن گردد» (مولوی)
چاه و رَسَن، دو جزء از اجزاء داستانی یوسف (ع) است.[14]
اما درتضمین عین آیه، حدیث ،داستان یا حکایت مطرح می گردد.
مثال:«چشم حافظ زیربام آن قصرحوری سرمست /شیوه ی”جَناتُ تَجری تَحتِهاالاَ نهار” داشت».
فرق تضمین و ارسالُ المَثَل
اگرچه ارسال المثل نیز به نوعی درضمن(تضمین) کلامی، گفتاری را آوردن است.
امّا تفاوت اصلی آن با تضمین(و تلمیح و تمثیل)، این است که شاعر یا نویسنده در ضمن سخن خود،
فقط از «مَثَل» یا «ضرب المثلی» استفاده کند که گفتاری کوتاه و شایع بوده و آن مَثَل به طور کامل آورده شود.
ارسال المثل، معمولاٌ در قالب بیانی کلیشهای مطرح شده و به دلیل ایجاز کلام و غنی بودن مفهوم آن، با استقبال عامه مواجه میشود.
از این رو مردم در گفتگوها، مجادلهها و اندرزهایشان از آن استفاده میکنند،
مانند: «بادآورده را باد میبرد».
از نظر علم بیان،«مَثَل» مشبهٌ به و مطلب شاعر مشبه آن است.
مثال: «طریق و مذهب عیسی به باده خوش ناب/
نگاهدار و مزن بخت خویش را به لگد» (منوچهری)- استفاده نکردن از فرصت مناسب(مشبه)، همچون لگد به بخت زدن است (مشبهٌ به)[15].
نمونه های تضمین
تضمین در نهجالبلاغه و کتب حدیثی دیگر بسیار است. امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) میفرماید: «هیهات (وای بر من) که هوای نفس بر من چیره گردد،
و حرص و طمع مرا وادارد که طعامهای لذیذ برگزینم،
در حالیکه در حجاز یا یمامه کسی باشد که به قرص نانی نرسد،
و یا هرگز شکمی سیر نخورد، یا من سیر بخوابم و پیرامونم شکمهایی که از گرسنگی به پشت چسبیده،
و جگرهای سوخته وجود داشته باشد،
یا چنان باشم که شاعر گفت: «این درد تو را بس که شب را با شکم سیر بخوابی و در اطراف تو شکمهایی گرسنه و به پشت چسبیده باشند.»[16] تضمین ملک الشعرای بهار از شعر سعدی:
سعدیا! چون تو کجا نادره گفتاری هست؟ یا چو شیرین سخنت نخل شکر باری هست؟
یا چو بستان و گلستان تو گلزاری هست؟ هیچم ار نیست، تمنای توام باری هست
«مشنو ای دوست! که غیر از تو مرا یاری هست یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست »
لطف گفتار تو شد دام ره مرغ هوس به هوس بال زد و گشت گرفتار قفس
پایبند تو ندارد سر دمسازی کس موسی اینجا بنهد رخت به امید قبس
«به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس که به هر حلقهی زلف تو گرفتاری هست »
بیگلستان تو در دست بجز خاری نیست به ز گفتار تو بیشائبه گفتاری نیست
فارغ از جلوهی حسنت در و دیواری نیست ای که در دار ادب غیر تو دیاری نیست!
«گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست در و دیوار گواهی بدهد کاری هست »
روز نبود که به وصف تو سخن سر نکنم شب نباشد که ثنای تو مکرر نکنم
منکر فضل تو را نهی ز منکر نکنم نزد اعمی صفت مهر منور نکنم
«صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم؟ همه دانند که در صحبت گل خاری هست»
تضمین سعدی از سروده فردوسی:
چه خوش گفت فردوسی پاک زاد که رحمت بر آن تربت پاک باد
«میازار موری که دانهکش است که جان دارد و جان شیرین خوش است»
این بیت از دیوان حافظ است که در آن خواجه از اشعار سعدی تضمین کردهاست:
حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی «من از آن روز که دربند توأم آزادم»
اصل شعر سعدی چنین است:
«من از آن روز که دربند توأم آزادم» پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم
چرایی تضمین
آرايه تضمین با ایجاد تنوع، به آرایش سخن کمک میکند. تضمین پدیدآورنده ایجاز(کوتاهی) در سخن است و آگاهی شاعر را از قلمروهای گوناگون کلام نشان میدهد. به نوشته شمس قیس رازی[17] ، اگر تضمین بجا و مناسب باشد، بر رونق شعر میافزاید.
[1] . رادویانی، محمد، ترجمان البلاغة، ج۱، ص۱۰۳، چاپ احمد آتش، استانبول ۱۹۴۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش.
.[2]رشید وطواط، محمد بن محمد، حدایق السحر فی دقایق الشعر، ج۱، ص۷۲، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۲ش.
[3] .طباطبایی، محمدرضا، هنر بدیع، قم، ۱۳۸۶، چ اول، ص۷۹.
[4] . رادویانی، محمد بن عمر، ترجمان البلاغة، چاپ احمد آتش، استانبول ۱۹۴۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش.
[5].رشید وطواط، محمد بن محمد، حدایق السحر فی دقایق الشعر، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۲ش.
[6] . واعظ، کاشفی، حسین بن علی، بدایع الافکار فی صنایع الاشعار، چاپ میرجلال الدین کزّازی، تهران ۱۳۶۹ش،ص۱۵۲.
[7]. محمدحافظ، شمس الدین، دیوان، ج ۱، غزل ۱۹۷، بیت ۱، چاپ پرویز ناتل خانلری، تهران ۱۳۶۲ش.
[8]. بزرگمهر عراقی، ابراهیم، مجموعه آثار فخرالدین عراقی، ج۱، ص۲۵۲، چاپ نسرین محتشم، تهران ۱۳۷۲ش.
[9] .کاشفی، حسین بن علی، بدایع الافکار فی صنایع الاشعار، ج۱، ص۱۵۳، چاپ میرجلال الدین کزّازی، تهران ۱۳۶۹ش.
[10] .شیخ بهائی، محمد بن حسین، دیوان کامل شیخ بهائی، ج۱، ص۱۶۱ـ ۱۶۲، تهران ۱۳۶۸ ش.
[11] . بهار، محمدتقی، دیوان، ج۱، ص۶۹۴ـ۶۹۶، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ش.
[12]. کاشفی، حسین بن علی، بدایع الافکار فی صنایع الاشعار، ج۱، ص۱۵۳، چاپ میرجلال الدین کزّازی، تهران ۱۳۶۹ش.
[13]. محبیتی، مجتبی، بدیع نو، تهران، سخن، ۱۳۸۰، چ اول، ص۸۹.
[14] . شمیسا، پرفسور سیروس، نگاهی تازه به بدیع، ص114، نشر: میترا، 1383.
[15]. فشارکی، دکتر محمد ، نقد بدیع، ص125،سمت،1390.
[16]. طباطبایی، محمدرضا، هنر بدیع، قم، ۱۳۸۶، چ اول، ص۸۱.
[17] . شمس قیس، محمد بن قیس، کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم،
تصحیح محمد بن عبدالوهاب قزوینی،ص۲۹۵-۲۹۶، چاپ مدرس رضوی، تهران۱۳۳۸ ش.
تحقیق : ایلیا – علیاری /دکتر حسین محمدی مبارز – دکتر علیرضا علیاری
سلام. آیا کتابی وجود دارد که تلمیحات و اقتباسات قرآنی را در شعر فارسی جمع آوری کرده باشد؟
سلام بله
فرهنگ امثال و تعابیر قرآنی – محسن معینی -نشر فرهنگ معاصر