بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید در گنج حکیم
جناس تام
هرگاه دو واژه در ترتیب و تعداد واج ها یکسان باشد،
جناس تام دارند.
به عبارت دیگر
اگر دو واژه هم از نظر نوشتن
و هم از نظر خواندن(تلفظ)یک سان باشند
و فقط اختلاف آنها در معنی باشد،
آن دو کلمه جناس تام دارند. ارزش موسیقایی جناس تام در سخن بسیار است.
به مثال های زیر توجه بفرمایید:
1.بردوختهام دیده چو باز از همه عالم
تا دیده من بر رخ زیبای تو باز است
(حافظ)
باز اول :پرنده شکاری
باز دوم :گشاده
2. چنان بی بیم و ایمن کرد گرگان
که میشان را شبان بودند گرگان
(فخر الدین گرگانی)
گرگان اول:شهر گرگان
گرگان دوم:واژه گُرگ
3. ای شده نعلِ سُم اسب تو را
مشتری از چرخ، به جان مشتری
(فلکی شروانی)
مشتری در اولِ مصراع دوم: سیارۀ مشتری
مشتری در آخر مصرع:طالب وخریدار
4. قیامت کسی بیند اندر بهشت
که معنی طلب کرد و دعوی بهشت
(بوستان سعدی)
بهشت در مصراع اول : فردوس،جنت
بهشت در مصراع دوم:
فعل است و از مصدر «هِشتن»
به معنی گذاشتن
و رها کردن است.
5. بهرام که گورمیگرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
(خیام)
گور اول:گورخر
گور دوم:مزار یا قبر
6. عشـق شـوری در نهـاد ما نهـاد
جـان مـا در بوتــهی سـودا نهــاد
(عراقی)
نهاد اول:
وجود و سرشت
نهاد دوم:
فعل و به معنای قرار دادن
7 كار پاكان را قيـاس از خـود مگير
گر چه باشد در نوشتن شير ، شير
(مثنوی مولانا)
شیر اول:شیر خوراکی
شیر دوم:نام حیوان
8. برادر که دربند خویش است
نه برادر نه خویش است
(گلستان سعدی)
خویش اول:خود
خویش دوم:آشنا و قوم
9. گلاب است گویی به جویش روان
همی شاد گردد ز بویش روان
(فردوسی)
روان اول:جاری
روان دوم:روح
10. صد هزاران گل شگفت و بانگ مرغی بر نخواست
عندلیبان را چه پیش آمد، هَزاران را چه شد (حافظ)
هزاران اول: بیانگرعدد
هزاران دوم:بلبل ها
11. از آن دمی که ز چشمم برفت رود
عزیز کنار دیدۀ من همچو رود جیحون است(حافظ)
رود اول:فرزند
رود دوم:رودخانه
12. ای بخارا شاد باش و دیر زی
شاه زی تو شادمان آید همی(رودکی)
زی در مصراع اول : زندگی کن
زی در مصراع دوم : به سوی
13. شنيدم كه در مصر ميري اجل
سپه تاخت بر روزگارش اجل
(بوستان سعدی)
اجل اول : بزرگ
اجل دوم : مرگ
14. همين پنج روز است عيش مدام
به ترك اندرش عيشهاي مدام
(بوستان سعدی)
مدام اول : شراب
مدام دوم: هميشگي،گونة ديگري از مداوم
15. مشو تا تواني ز زحمت بري
كه رحمت برندت چو رحمت بری(بوستان سعدی)
بري اول : دور، بركنار، رويگردان
بري دوم : ببري (فعل)
16. نه در ابتدا بودي آبِ مني
اگر مردي از سر به در كن مني
(بوستان سعدی)
مني اول: نطفه، آب گنديده
مني دوم : تكبّر، غرور، خودخواهي
17. چو بخشش نگون بود در كاف «كُن»
نكرد آنچه نيكانْش گفتند كُن
(بوستان سعدی)
كاف اول «كُن» : مشيّت الهي (كُن: قسمتي از آية 47، سورة آلعمران)
كُن دوم: اانجام بده (فعل امر)
18. غم خويش در زندگي خور كه خويش
به مُرده نپردازد از حرص خويش
(بوستان سعدی)
خويش اول: قوم (مقابل بيگانه)
خويش دوم: خود، خويشتن (ضمير مشترك)
.19 طمع كرده بودم كه كرمان خورم
كه ناگه بخوردند كرمان سرم
(بوستان سعدی)
كرمان اول: شهر كرمان
کرمان دوم:كرمها
20. دلارام در بر، دلارام جوي
لب از تشنگي خشك بر طَرْف جوي
(بوستان سعدی)
جوي اول: جوينده
جوي دوم: رود، رودخانه
21. طمع دار سود و بترس از زيان
كه بيبهره باشند فارغ زيان
(بوستان سعدی)
زيان اول: ضرر
زيان دوم: واژة ساده (زي (بن مضارع) + ان (نشانة جمع، وند تصريفي)،
جزئي از واژة غيرسادة «فارغزيان»
فارغزيان: كساني كه در آسايش
و بدون كار
و كوشش زندگي ميكنند.
22. شكر لب جوانی نی آموختی
كه دل ها بر آتش چو نی سوختی
(بوستان سعدی)
نی اول:ساز
نی دوم:چوب نی
23. نماند فتنه در ایام شاه جز سعدی
كه بر جمال تو فتنه است و خلق بر سخنش
(بوستان سعدی)
فتنه اول:آشوب
فتنه دوم:عاشق
24. پدر با پسر یکدگر را کنار
گرفتند کرده غم از دل کنار
(اسدی توسی)
کنار اول:آغوش
کنار دوم:کرانه،گوشه
25. تا روانم هست نامت بر زبان دارم روان
تا وجودم هست خواهد بود نقشت در ضمیر
(بوستان سعدی)
روان اول:جان
روان دوم:جاری
26. به جز از علی که آرد پسری ابوالعجایب
که علم کند به عالم شهدای کربلا را
(شهریار)
که اول:چه کسی
که دوم:حرف پیوند
27. ز فرمان برانم كسي گوش داشت
كه آغوش رومي در آغوش داشت
(بوستان سعدی)
آغوش اول: نام خاص تُركي، از نامهاي غلامان و بندگان تُرك
آغوش دوم : بغل، كنار
28. به موسي، كهن عمر كوته اميد
سرش كرد چون دست موسي سپيد
(بوستان سعدی)
موسي اول: تيغ سلماني
موسي دوم: حضرت موسي(ع)
29. اگر شبها همه قدر بودي،
شبِ قدر بي قدر بودي
(گلستان سعدی)
قدر (اوّل و دوم): تقدير (شب قدر)
قدر (سوم): ارزش
30. كسان، سفينه به دريا برند و سود كنند
نه چون سفينة سعدي، نه چون دريايي
(بوستان سعدی)
سفينه اول: كشتي
سفينه دوم: مجموعة شعر
31. گويند رفيقانم در عشق چه سر داري
گويم كه سري دارم درباخته در پايي
(غزلیات سعدی)
سر اول:اندیشه و فکر سر دوم:حقیقت
32. ای مرغ اگر پری به سر کوی آن صنم
پیغام دوستان برسانی بدان پری
(غزلیات سعدی)
پری اول: پریدن
پری دوم:اسم شخص یا حوری
33.چشمت به خواب،چشم مرا خواب می برد
زلفت به تاب، جان مرا تاب می برد
(سلمان ساوجی)
تاب اول:پیچش تاب دوم:طاقت و صبر
34.آتش است این بانگ نای و نیست باد
(مثنوی مولانا)
نیست باد اول:باد نیست
نیست باد دوم:نابود گردد
35. گفتی اسرار در میان آور
کو میان اندر این میان که منم
(دیوان شمس مولانا)
میان اول : گفت و گو کردن
میان دوم : کمر میان سوم: میانه
36. گفتار خوش و لبان باریک
ما أطیب فاک جل باریک
(دیوان اشعار سعدی)
باریک اول:نازک
باریک دوم:آفریدگار
37. نالم زدل چو نای من اندر حصار نای
پستی گرفت همت من زين بلند جای
(مسعود سعد سلمان)
نای اول: نِی
نای دوم: نام زندانی که مسعود سعد(شاعر) در آن زندانی بود
38. گر آمدم به کوی تو چندان غريب نيست
چون من در آن ديار هزاران غریب هست
(حافظ)
غریب اول:عجیب
غریب دوم:فرد ناشناس
39. نه عجب که قلب دشمن شکنی به روز هيجا
تو که قلب دوستان را به مفارقت شکستي
(غزلیات سعدی)
قلب اول:مرکز سپاه
قلب دوم:دل
40. همای معدلتت سايه كرده بر سر خلق
به بوم حادثه، بوم مخالفان ويران
( مواعظ سعدی )
بوم اول:جغد
بوم دوم:منزل
گردآوری:صادق خیری
زیر نظر دکتر حسین محمدی مبارز(ایلیا)
پاییز
1400
با سلام بسیارسپاس
بهره بردم
سپاس از لطف شما