حسآمیزی (به انگلیسی: Synesthesia)- بدیع (آرایههای معنوی یا درونی)
در آرایههای ادبی، آمیختن دو یا چند حس است در کلام؛ به گونهای که ایجاد موسیقی معنوی به تأثیر سخن بیفزاید.
عبارتهایی چون «خبر تلخ»، «قیافه بانمک» نمونههایی از حسآمیزی در ادبیات عامیانه است که در آنها حس شنوایی و حس بینایی با حس چشایی آمیخته شدهاست.
نقطه اوج حسآمیزی در شعر فارسی، اشعار بیدل دهلوی و صائب تبریزی و نیز اشعار سهراب سپهری است.
در این بیت حافظ از شنیدن برای حس بویایی استفاده میکند:
بوی بهبود ز اوضاع جهان میشنوم شادی آورد گل و باد صبا شاد آمد
در این شعر رودکی از حس لامسه در مصرع دوم استفاده میکند:
ریگ آموی و درشتی راه او زیر پایم پرنیان آید همی
گاهی شاعر چند حس را با هم استفاده میکند. به عنوان مثال حس رنگ و صدا، با هم درآمیخته شده است:
ای کاش با فصاحت سنگین این کبود اندام من تلفظ شیرین آب بود (شعر:حقوقی)
گاهی در حس آمیزی صرفا یک کلمه مربوط به یک حس خاص است وکلمه دیگر مربوط به صفات پنجگانه نیست بلکه با قوای ادراکی دیگر درک می شود مثلا فریب آبی رنگ.
مثال های دیگر:
کز همه شیرین سخنی گوش ماند .(شیرین سخنی)
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر / یادگاری که در این گنبد دوّار بماند (حافظ/ دیدن صدا)
حرف هایم مثل یک تکه چمن روشن بود(حرف روشن= دیداری)
زمن با شاعر رنگین بیان گوی چه سود از سود اگر چون لاله سوزی ( رنگین بیان گوی)
مجنون چو شنید پند خویشان از تلخی پند شدپریشان (تلخی پند)
بوی دهن تو از چمن میشنوم رنگ تو ز لاله و سمن میشنوم (شنیدن بو وشنیدن رنگ)
تحقیق : ایلیا – علیاری /دکتر حسین محمدی مبارز – دکتر علیرضا علیاری.