عطر غزل
تا که از گلهای شعرم یک بغل برداشته
خانه را بوی خوش عطر غزل برداشته
شعر دارد مزه ای شیرین برایش چون که او
قاشقی پر از همان ظرف عسل برداشته
می شتابد سوی محراب نگاهم، از غزل
معنی حی علی خیر العمل برداشته
آفرین گفتم به خود با قطره اشکی شعر من
از دلش یک لحظه غم را لااقل برداشته
گاه در بین تمام شعرهای دفترم
مصرعی را مثل یک ضرب المثل برداشته
رفته در یک گوشه ای با دفترم گفتم چرا
خانه را بوی خوش عطر غزل برداشته
سید موسی حسینی کاشانی
قم ۱۴ دی ماه ۹۶
دهکده عشق
سهمم از عشق ببین غیر غم و آهی نیست
حال تو گاه چه خوب است و چرا گاهی نیست
کاش می شد که عزیزت بشوم آخر سر
حیف در دور و بر خانه ی ما چاهی نیست
شب این دهکده عشق چه زیباست ولی
نه شبی را که در آن روشنی ماهی نیست
شب دراز است و در این فاصله تا صبح چرا
قسمتم در دل شب فرصت کوتاهی نیست
چه کنم عاشقم و مشکل من چیست بگو
عاشقت در نظرت آنچه که می خواهی نیست
پشت دروازه ی چشمان تو ماندم تا صبح
شهر دل را که به غیر از نگهت راهی نیست
سید موسی حسینی کاشانی
قم ۷ آذرماه ۹۷
غریبه
با من غریبه بود جهان، خوب تا نکرد
غم لحظهای عنانِ دلم را رها نکرد
صدها گره به کار دل افتاد ای دریغ
حتی یکی از آن همه را صبر وا نکرد
تجویز نسخه های پزشکانِ مدعی
دردی چرا از این همه دردم دوا نکرد
دیدند حال و روز پریشانِ عاشقی
یک تن ولی برای شفایم دعا نکرد
گفتم مسافرم همه بودند و هیچ کس
از پشت سر نیامد و من را صدا نکرد
زانوی غم گرفته بغل ، گفته شاعری
با من غریبه بود جهان خوب تا نکرد
سید موسی حسینی کاشانی
تهران ۹ خرداد ماه ۹۹
استاد سید موسی حسینی کاشانی – مدیرکل ارشاد اسلامی استان قم