بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید در گنج حکیم
( هوالجمیل)
درسنامهء قافیه و شناخت حروف آن
( جلسهء ششم)
در این بخش در بارهء (حرف دخیل)
سخن خواهیم گفت.
( دَخیل) بر وزن فَعیل و ضمیر و نصیب ، در شمار چهار حرفی است که پیش از حرف ( رَوِی) قرار می گیرد
شاخصه های حرف ( دخیل) :
۱/ حرف (دخیل) همیشه متحرّک است.
۲/ همیشه پس از ( الفَ تاسیس) و پیش ازحرفِ ( رَوِی) قرار می گیرد.
۳/ حرف ( دخیل) می تواند به صورت تمامیِ حروف الفبا در آید. بر خلاف حرفِ ( تاسیس) که از میان حروف الفبا، فقط حرف «اَلِف» می توانست باشد.
*۴/ رعایت همسانیِ حروفِ( دخیل) در کلمات قافیه الزامی نیست.
۵/ قاعدهء کلّی در مورد حرف ( دخیل) ، متفاوت بودن آن در کلمات قافیه است ولی اگر شاعری در غزل یا قصیده ای بتواند از حروف ( دخیلِ ) همانندی استفاده کند ، بر جمال شعر خود افزوده است.
در بیت های زیر ، حرف های دخیل را شناسایی کنید :
اَلا یا اَیُّهَا السّاقی آَدِر کَاساً وَ ناوِلها
که : عشق آسان نُمود اوّل ولی افتاد مشکل ها
به می سجًاده رنگین کن گرَت پیر مغان گوید
که : سالک بی خبر نبود ز راه و رسمِ منزل ها
شب تاریک و بیمِ موج و گردابی چنین حایل
کجا دانند حالِ ما سبکباران ساحل ها
پاسخ: در مصراع اول، حرفِ ( وِ) حرفِ ( دخیل) است.
در مصرع دوم ، حرفِ دخیلی وجود ندارد چون کلمه ء قافیهء ( مشکل ها) فاقد الفِ ( تاسیس)است و طبعاً نمی تواند حرفِ ( دخیل) داشته باشد.
کلمهء قافیهء( منزل ها ) در مصرع چهارم نیز به همین جهت فاقد حرفِ( دخیل) است ؛ ولی کلمهءقافیهء ( ساحل ها)
*در مصراع ششم ، به خاطر دارا بودنِ ( الفِ تاسیس)واجدحرفِ ( دخیلِ) «حِ» است.
✍🏻پیش از این اشاره کردیم که ممکن است سخنور چیره دستی برای افزودن بر جمال شعر خود ، در تمامی کلمات قافیه*
حروف( دخیلِ) همانندی استفاده کند ، که نمونه های موفقی از این آرایهءلفظیِ( اِعنات) در حافظهء شعر فارسی به ثبت رسیده است.
به کلمات قافیهء این غزلِ فاخرِ لسان الغیب نگاه کنید :
( غزل )
هر نکتهای که گفتم در وصف آن شمایل
هر کو شنید گفتا للهِ دَرُّ قائل
تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول
آخر بسوخت جانم در کسب این فضایل
حلاج بر سر دار این نکته خوش سراید
از شافعی نپرسند امثال این مسائل
گفتم که کی ببخشی بر جان ناتوانم
گفت آن زمان که نبود جان در میانه حائل
دل دادهام به یاری شوخی کَشی نگاری
مرضیّةُ السجایا محمودةُ الخصائل
در عین گوشهگیری بودم چو چشم مستت
و اکنون شدم به مستان چون ابروی تو مایل
از آب دیده صد ره طوفان نوح دیدم
وز لوح سینه نقشت هرگز نگشت زایل
ای دوست ، دستِ حافظ تَعویذِ چشم زخم است
یارب ببینم آن را در گردنت حمایل
در کلمات قافیهء این غزل، به ترتیب حضورِ(الفِ تاسیس و (حرفِ دخیلِ)
مکسورِ ( حرفِ : یِ)و ( حرف رَوِیِ:ل) را در پایان کلمات قافیه شاهدیم
در اکثر نسخه های چاپی غزلیات حافظ. ، حروفِ ( دخیلِ)این غزل به شکلِ همزه(ء)
آمده است :
شمائل ، قائل ، فضائل ، مسائل ،
حائل ، خصائل ،مسائل، زائل ، و حمائل
که در این صورت ،همزه ء مکسورِ پس از ( الفِ تاسیس )وپیش ازحرف(رَوِی) همان حرفِ( دخیل) است که در این غزل شاهد یکسانیِ آن در تمام کلمات قافیه
*این غزل دلنشین بودیم.
ادامه دارد…..*
تحقیق و پژوهش
استاد دکترمحمدعلی مجاهدی
روابط عمومی انجمن ادبی محیط ابوالفضل عامری قم
🌹کپی بدون ماخذ جایز نیست🌹