🌺بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید درگنج حکیم🌺
آیا بوسیدن ضریح ،شرک است⁉
حقیقت عبادت بر دو پایه استوار است.
۱- خضوع و اظهار کوچکى به وسیله یکى از اعضا، البته خضوع یک امر قلبى است، اما مظهر آن رکوع و سجود یا اشاره به سر و … است.
۲- اعتقاد خاص انسان درباره آن کس که در مقابل او خضوع مى کند(1).
مثلا نماز؛ عبادت و پرستش خداست. الفاظى که بر زبان جارى مى کنیم یا سجده و یا رکوعى که انجام مى دهیم همگى پایه نخست را تشکیل مى دهد، ولى انگیزه ما براى این نوع خضوعها این است که او را آفریدگار انسان و جهان و مدبر آن دو مى دانیم؛ بنابراین هر جا که این دو پایه وجود داشته باشد مجموع آن عمل پرستش محسوب مى شود.در حالی که هدف از بوسیدن قبر اولیاء خدا، پرستش آن بزرگواران نیست.
🔸بوسیدن و تقویت پیوند عاطفی
ما، در کنار قبور اولیاء خدا، پیوند عاطفی و عمیق قلبی پیدا میکنیم و آنها را نزد خداوند واسطه فیض قرار میدهیم، و زبان حال ما این است که ما لیاقت ارتباط مستقیم با خدا را نداریم و لذا شما را واسطه قرار میدهیم. درست مثل فرزند خطاکاری خود را با شخص بزرگواری همراه میسازد و برای معذرتخواهی نزد پدر میرود. از سوی دیگر همان گونه که عاشق، هر چیزى را که منتسب به معشوق است، مى بوید و مى بوسد و به سینه مى چسباند.کسی که پدر عزیز خود را از دست داد و به او عشق می ورزیده، پس از مرگش آثار به جای مانده از او مانند سجاده نماز، تسبیح، لباس و غیره را دوست دارد و از آنها نگه داری و مراقبت می کند. سرّ این دوست داشتن و ابراز علاقه را بایستی در «انتساب» آن شی ء به صاحبش دانست. در مثال بالا لباس و سجاده و تسبیح پدر به خاطر انتسابش به پدر است که ارزشمند و دوست داشتنی است وگرنه لباس ها و وسایل زیادی در اطراف ما هست که به آنها علاقه ای نشان نمی دهیم.
آقای سید شرف الدین (صاحب کتاب ارزشمند المراجعات)، در عصر حکومت «ملک عبدالعزیز» برای زیارت خانه خدا به مکه رفت. در عید قربان در کنار سایر علما به کاخ پادشاه سعودی دعوت شد، تا طبق معمول در عید قربان به او تبریک بگویند. او به کاخ رفت، هنگامی که نوبت به او رسید، دست شاه را گرفت و هدیهای به او داد، و آن هدیه یک قرآن بود که دارای جلدی پوستین بود. شاه عربستان آن هدیه را گرفت و بوسید و به عنوان تعظیم و احترام، بر پیشانی خود گذاشت.
سید شرف الدین (از فرصت استفاده کرد) ناگهان گفت: «ای پادشاه! چرا این جلد را میبوسی و به آن تعظیم میکنی، با اینکه این جلد چیزی جز پوست بز نیست؟»
شاه گفت: «غرض من از بوسیدن جلد، قرآنی است که در داخل آن قرار دارد، نه خود جلد».
آقای شرف الدین، بیدرنگ فرمود: «احسنت ای پادشاه! ما شیعیان نیز وقتی که پنجره یا در اتاق پیامبر(صلی الله علیه و آله) را میبوسیم، میدانیم که آهن هیچ کاری نمیتواند بکند، ولی غرض ما آن کسی است که ماورای این آهنها و چوبها قرار دارد. ما میخواهیم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را تعظیم و احترام کنیم، همانگونه که شما با بوسه زدن بر پوست بز میخواستی قرآن را تعظیم کنی که در درون آن پوست قرار دارد.»(2)
((اگرگوش عزیز است،گوشواره هم عزیز است)).
اديبى شيرين سخن مى گويد:
بر ديار سلمى مى گذرم، اين ديوار و آن ديوار را مى بوسم.
دوستى آن ديار، قلب مرا شاد نمى سازد، بلكه محبت ساكن آن است كه مرا به وجد و سرور مى آورد.
🔸تبرک و شِفا یافتن
حضرت یوسف(ع) پس از آگاهی از نابیناشدن حضرت یعقوب به واسطه دوری ، از برادرانش خواست که «این پیراهن مرا ببرید و آن را بر چهره پدرم بیفکنید [تا] بینا شود، و همه کسان خود را نزد من آورید.» وقتی پیراهن را بر چهره حضرت یعقوب انداختند، وی بینا شد و پس از مدتی با خانواده خویش رهسپار دیار مصر برای دیدار با حضرت یوسف شد. این پیراهن که چیزی جز چند متر پارچه نبود، چگونه چشم یعقوب را بینا کرد؟ آیا غیر از این است که این پارچه بر اثر مجاورت با یوسف(ع) دارای چنین خصوصیتی شده بود؟(3)
🔸روایات جواز بوسیدن
اما برای اثبات این که بوسیدن قبر اولیاء خدا و توسل، شرک نیست به دو روایت زیر که از کتب اهل تسنن نقل شده است توجه کنید:
1-مردی به حضور پیامبر صل الله علیه و آله رسید و پرسید:
ای رسول خدا! من سوگند خورده ام که آستانه در بهشت و پیشانی حورالعین را ببوسم. اکنون چه کنم؟
پیامبر صل الله علیه و آله فرمودند:پای مادر و پیشانی پدر را ببوس. [ یعنی اگر چنین کنی، به آرزوی خود در مورد بوسیدن پیشانی حورالعین و آستانه در بهشت می رسی.]او پرسید: اگر پدر و مادرم مرده باشند، چه کنم؟پیامبر صل الله علیه و آله فرمودند:قبر آنها را ببوس(4).
۲. هنگامی که حضرت ابراهیم خلیل(ع) برای دیدار پسرش اسماعیل(ع) از شام به مکه آمدند، پسرشان در خانه نبودند. ابراهیم(ع) به سوی شام بازگشت، وقتی که اسماعیل(ع) به منزل مراجعت کرد، همسرش آمدن ابراهیم(ع) را به اسماعیل(ع) خبر داد، او جای پای پدرش ابراهیم(ع) را پیدا کرد و به عنوان احترام پدر، جای پای او را بوسید(5)
🔸2 روایت از صحیح بخاری در باب تبرک جستن
1-اصحاب پیامبر اکرم(ص) هنگام وضو گرفتن ایشان، هجوم مى آوردند تا هر کسى قطره اى از آب وضوى ایشان را به عنوان تبرّک برگیرد؛ به گونه اى که نمى گذاشتند قطره اى از آب وضوى پیامبر(ص) بر زمین بریزد و اگر به کسى چیزى نمى رسید، از رطوبت دست دیگرى استفاده مى کرد(6)
2-سیره اصحاب، تبرّک جستن به ظرف غذاى پیامبر(ص)، چاه هایى که آن حضرت از آن آب نوشیده اند و… – چه در زمان حیات ایشان و چه بعد از رحلت ایشان – بوده است(7).
نتیجه:
اگر تبرک به آثار اولیاء خدا بیهوده بود باید پیشوایان دین و مذهب و در رأس همه پیامبر(ص) مردم را ازین گونه اعمال نهی و منع می کردند،پس نه تنها منعی برای این کار نیست بلکه بیهوده هم نیست و می تواند موجب تسکین قلب و آرامش روحی باشد.
📚منابع:
1. اخلاق در قران،ناصر مکارم شیرازی،ج1،ص335
2. مناظرات فی العقائد و الاحکام، عبدالله حسن،ج ۲،ص۱۶۰
3.سوره یوسف،آیات 93 تا 96
4. 120 درس زندگی از سیره عملی پیامبر اکرم،محسن رحیمی، ص22-21
5. الاعلام، قطب الدین حنفی، ص 24
6. صحیح بخارى،محمد بخاری، ج 1، ص 33
7. . صحیح بخارى،محمد بخاری، ج 3، ص35
‘📝گردآوری:صادق خیری