تشبیه تمثیل
مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد
غنچهٔ خاموش، بلبل را به گفتار آورد
(صائب)
تشبیه تمثیل از گونههای خاص تشبیه است. در یک طبقهبندی ساده میتوان آن را به سه نوع گسترده، نیمهفشرده و فشرده (اسلوب معادله) تقسیم کرد. در شعر صائب تبریزی، دو گونۀ اخیر کاربرد فراوان دارد. به همین دلیل، صائب را شاعر تمثیل نام دادهاند.
عشق چون آید برد هوش دل فرزانه را
دزد دانا می کشد اول چراغ خانه را
(زیب النساء)
شانه می آید به کار زلف، در آشفتگی
آشنایان را ، در ایام پریشانی بپرس
(سلیم تهرانی)
عشق بر یک فرش بنشاند گدا و شاه را سیل، یکسان می کند پست و بلند راه را
(غنی کشمیری)
در دستهبندیهای گوناگونی که برای تشبیه قائل شدهاند، یکی از انواع فنّی و پیچیدۀ تشبیه را تشبیه مرکب دانستهاند. تشبیه تمثیل از فروع بحث تشبیه و از گونههای خاص تشبیه مرکب است و مانند سایر گونههای تشبیه، کوششی است برای تبیین جوانب یک حکم کلی یا مسئلۀ معقول که با کمک مشبّهٌبِه مرکب قابلیت تبدیل به تصویر را دارد. تشبیه تمثیل، تشبیهی است که وجه شبه قابل تأویل داشته باشد و آن وجه شبه، به سمت محسوس بودن میل کند و در آن برای مشبّه معقول (حکم کلی) نیز زمینههای سیر به محسوس شدن را فراهم آورد. جدا از بحثهای منطقی که بر سر چندوچون تمثیل پیش میآید، به زبان ساده میتوان گفت تشبیه تمثیل یکی از هنریترین راهها برای تشریح افکار، آرمانها، احکام کلی، ذهنیات، و مافیالضمیر شاعر به زبان قابلدرک مردم عادی است. اگر تشبیه تمثیل را ساختاری دوقطبی بدانیم، در قطب اول مشبهی داریم که با ابهام و تعقید همراه است و مخاطب را به گمان یا گمانهای متعدد دچار میکند یا اینکه ادعایی است که چندان پذیرفتنی و قابلدرک نیست و در قطب دوم مشبهٌبهی هست که با استفاده از تجربیات ملموس و مشترکی که با شاعر داریم، به کمک تبیین قطب اول میآید و تعقید و گمانهای پریشیده را بسامان میکند. خواننده پس از شنیدن این ترکیب هنری، غالباً نظر شاعر را تأیید میکند و با او در تجربهای که دارد سهیم میشود. تشبیه تمثیل را میتوان گونهای استدلال شاعرانه نیز دانست ( شفیعی کدکنی ).
تا مست نباشی نبری بار غم یار
آری شتر مست کشد بار گران را
(سعدی)
در بیت بالا، اقناع مخاطب، در پی استدلالی هنری حاصل میشود نه به دنبال استدلالی علمی؛ چون از نظر عقلی تحمل عشق ربطی به بار بردن شتر مست ندارد، ولی از نظر بلاغت میتوان پیوند مشترک عمیقی بین آن حکم و این تصویر کشف کرد. سعدی در این بیت، ادعای شاعرانۀ خویش را به یاری نمایش تجربۀ مشترکی که با مخاطب دارد، اثبات میکند (حسن تعلیل). نکته این است که فضای شعر، خودبهخود فضای استدلالهای علمی را منسوخ میکند و کسی در پی اثبات علمی این گونه ادعاهای شاعرانه نیست.
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─تشبیه تمثیل و استعارۀ تمثیلیّه─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
تشبیه تمثیل به ساختار اصلی تشبیه وفادار است. در تشبیه تمثیل دوسوی تشبیه، وجه شبه و در بسیاری موارد ادات تشبیه دیده میشود و این وجه ممیّزۀ تشبیه تمثیل از استعارۀ تمثیلیّه است. «در تشبیه تمثیل به قرینهای که به عدمارادۀ معنی اصلی دلالت کند نیازی نیست. تشبیه تمثیل نوعی از حقیقت به شمار میآید، اما استعارۀ تمثیلیه فقط در ترکیبات مشهود است نه در مفردات….استعارۀ تمثیلیه نوعی از مجاز به شمار میآید [و] احتیاج به قرینهای دارد که مانع ارادۀ معنی اصلی گردد [همچنین] در استعارۀ تمثیلیه جز مشبّهٌبِه باقی نمیماند»
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─دوسوی تشبیه تمثیل─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
از دیدگاهی دیگر تشبیه تمثیل گونهای از تشبیه است که در آن میتوان با نگاهی هندسی تعادل بین یک مدّعا و یک مثل8 را بعینه مشاهده کرد. تنها تفاوتی که میتواند تشبیه تمثیل را از دیگر گونههای تشبیه مرکب جدا کند، این است که در تشبیه تمثیل مشبّهٌبِه مرکب، الزاماً محسوس و با ایجاد سازگاری بین حالی با حال مشبّه، در پی تقریر حال مشبّه است، اما در دیگر گونههای تشبیه، مشبّهٌبِه گاه معقول و گاه محسوس است و هدف شاعر در این گونهها صرفاً خلق تصویر است. مشبّهٌبِه محسوس در این گونه از موارد، در پی ایجاد ارتباط از طریق ادعای مبتنی بر کذب است. به تعبیر دیگر، در تشبیه تمثیل، شاعر حرف خود را به یاری تجربۀ مشترکی که با ما دارد به کرسی مینشاند، ولی در دیگر انواع تشبیه مرکب، بحثی برای به کرسی نشاندن ادعا و استدلال هنری ندارد؛ او در سرشت هنری خود معتقد است که الف (مشبه) همانند ب (مشبهبه محسوس مرکب) است.
وآن قطرۀ باران که برافتد به گل سرخ
چون اشک عروسی است برافتاده به رخسار
(منوچهری)
در تشبیه مرکب بالا تناسبهای ریاضیواری بین عناصر و اجزای دو سوی تشبیه میتوان دید. شاعر یک موقعیت مشخص (افتادن قطرۀ باران به روی گل سرخ) را به یک موقعیت دیگر پیوند شاعرانه میزند. او با احضار تصویر سابقهداری که در ذهن مخاطب وجود دارد و تصویر اشک بر چهرۀ عروس، مشاهدات خود را از یک موقعیت محسوس، به حیطۀ شعر میکشد. قطرۀ باران با اشک، سرخی گل با سرخی چهرۀ عروس، لطافت گل با لطافت چهرۀ عروس و تباین حاصل از دو رنگ شفاف و سرخ با یکدیگر تناسب مستقیم دارند.