امام عسکری یا امام عسگری؟
حجت الاسلام والمسلمین علیرضا توحیدلو در یادداشتی نوشت:
عسگری به معنای عقیم و بیدانه است؛
همانطور که انگور عسگری به جهت بی دانه بودنش به این نام مشهور شده
لذا دشمنان از این شهرت برای اثبات عقیم بودن امام و عدم وجود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) استفاده می کرده و می کنند.
عسکر محلهای بوده در شهر سامرا که لشکرگاه و محل توقف سپاه خلفای عباسی در آنجا قرار داشت.
خلفای عباسی برای زیر نظر داشتن فعالیتهای فرهنگی، علمی و سیاسی امام هادی(علیه السلام)، آن حضرت را در سال ٢٣۶ ه.ق از مدینه به سامرا انتقال و در محله عسکر سکونت دادند.
چون امام حسن عسکری(علیه السلام) و پدر بزرگوارش امام هادی(علیه السلام) در محله عسکر قرارگاه سپاه در شهر سامرا زندگی میکردند
و به عسکری لقب یافتند
و این لقب مشترک بین آن حضرت و پدرشان امام هادی(علیه السلام) است و آنها را عسکریین گفتهاند.
اگر بنا بود این لفظ به (گاف) نوشته یا تلفظ شود، باید امام هادی نیز عقیم میبود و از نعمت فرزند محروم تلقی میشد.
از سوی دیگر عسکر لفظی عربی است و اصولا در زبان عربی حرف گاف وجود ندارد.
پس آنچه صحیح است، عسکری (با کاف) است، نه عسگری (با گاف). در به وجود آمدن شایعه عقیم بودن حضرت، عوامل مختلفی چون دشمنان و خلفای عباسی و فردی به نام زبیری تاثیری بهسزا داشتند.
شایسته است با نشر این مطلب کمر همت بسته و در ترویج کلمه صحیح عسکری به جای عسگری کوشش کنیم.
امام عسکرى علیه السلام یازدهمین پیشواى شیعیان ، در سال ٢٣٢ ه. ق چشم به جهان گشود(١).
پدربزرگوارش امام دهم، حضرت هادى(علیه السلام) و مادرش بانوى پارسا و شایسته، «حدیثه»، است(٢) که برخى، از او بنام «سوسن» یاد کرده اند(٣)
این بانوى گرامى، از زنان نیکوکار و داراى بینش اسلامى بود
و در فضیلت او همین بس که پس از شهادت امام حسن عسکرى(علیه السلام) پناهگاه و نقطه اتکاى شیعیان در آن مقطع زمانى بسیار بحرانى و پر اضطراب بود(۴)
از آنجا که پیشواى یازدهم به دستور خلیفه عباسى در «سامراء»، در محله «عسکر» سکونت (اجبارى) داشت، به همین جهت «عسکرى» نامیده مى شود.(۵)
از مشهورترین القاب دیگر حضرت، «نقى» و «زکى»(۶) و کنیه اش «ابومحمد» است.
ایشان ٢٢ ساله بود که پدر ارجمندش به شهادت رسید.
مدت امامتش ۶ سال و عمر شریفش ٢٨ سال بود،
در سال ٢۶٠ هجری به شهادت رسید و در خانه خود در سامراء در کنار مرقد شریف پدرش بزرگوارش به خاک سپرده شد.(٧)
پی نوشت:
١- کلینى، اصول کافى، تهران، مکتبه الصدوق، ١٣٨١ ه.ق، ج ١، ص ۵٠٣، شیخ مفید، الارشاد، قم، مکتبه بصیرتى، ص ٣٣۵، ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، قم، ج ۴، ص ۴٢٢،
طبرسى، اعلام الورى، الطبعه الثالثه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ص ٣۶٧،
مسعودى و على بن عیسى اربلى تولد حضرت را در سال ٢٣١ دانستهاند.
٢- علامه شیخ مفید، همان کتاب، ص ٣٣۵، طبرسى، همان کتاب، ص ٣۶۶
٣- کلینى، همان کتاب، ص ۵٠٣، على بن عیسى اربلى، کشف الغمه، تبریز، مکتبه بنى هاشمى، ١٣٨١ ه. ق، ص ١٩٢
۴- و کانت من العارفات الصالحات و کفى فی فضلها انها کانت مفزع الشیعه بعد وفاه ابی محمد،
حاج شیخ عباس قمى، الانوار البهیه، مشهد، کتابفروشى جعفرى، ص ١۵١
۵- صدوق، علل الشرایع، قم، مکتبه الطباطبائى، ج ١، باب ١٧۶، ص ٢٣٠،
نیز صدوق، معانى الاخبار، تهران، مکتبه الصدوق-مؤسسه دار العلم، ١٣٧٩ ه. ق، ص ۶۵
۶- ابو جعفر محمد بن جریر الطبرى، دلائل الامامه، الطبعه الثالثه، قم، منشورات الرضی، ١٣۶٣ ه. ش، ص ٢٢٣
٧- شیخ مفید، الارشاد، قم، مکتبه بصیرتى، ص ٣۴۵، شیخ عبد الله الشبراوى،
الاتحاف بحب الاشراف، ط ٢، قم، منشورات الرضی، ١٣۶٣ ه. ش، ص ١٧٨-١٧٩، سیره پیشوایان، ص ۶١۵ مهدى پیشوائى