چه شد که اینهمه باید اسیر غم باشیمکه اربعین نشده زائر حرم باشیم چه کرده ایم که در خانه ها اسیر شدیمبه چشم بی خردان سخت متهم باشیم نخواه حضرت دلبر که ما گنه کارانبه روح و جسم خود آئینه ی اَلَم باشیم تمام عمر نشد حال و روزمان آقاکه اینقدر به خدا تشنه ی […]
شاعرتکخانه ها:مصطفی مدرس پور
تکخانه ها(تک بیت ها) زمانی که کــــِــــــــنارم می نشینی خیالم چون زمین صاف تخت است 💚 با نگاهی به سر و رویت تداعی شد به ذهن روی تو: ماهست و مویت: نیمه ی پنهان ماه. 💚 از دوتا استاد باید دانش آموزی کنی اولی: آموزگار ودومی هم روزگار 💚 فتح کــــــــــــــردم همهْ دلها را اما […]
سی، سه گانی از دکتر علیرضا فولادی
سه گانی ها ************** (۱) آرام آرامم، مانند سنگی در دل کوهی، ای کاش اندوهی…! (۲) آنچنان عاشقم که همواره، روی او را در آب می بینم، من نخوابیده خواب می بینم. (۳) پیش از آن درنگ دور، مانده ام کدام یک فراتر است: عشق یا غرور؟ (۴) بت خداست یا خدا بت است؟ اولین […]
شاعرعلیرضا بدیع
هم راز مجانین و هم آواز لیالی دیروز از آن کوچه گذشتم به چه حالی آهوبره و هوبره سرمشق گرفتند در شکل خرامیدن از آن چشم مثالی از رنگ و لعاب تن تو بیدگلی ها این نقش، نگارند به اسلیمی قالی هر سال مرا با تو به یک لحظه گذشتهست هر لحظه گذشتهست مرا بی […]
بانوی شاعر- سمانه خلف زاده
امام حسن علیه السلام خواندن روضه ات از بس که جگر میخواهد کار هر بی هنری نیست هنر میخواهد یاکریمی به تمنای کریمی که تویی پرشکسته ،به بقیع آمده، پر میخواهد ابرها روی مزارت دلشان میگیرد باد هم از سر کوی تو خبر میخواهد گرچه بی شمع و چراغ است مزار تو ولی شب ماتم […]
شاعر دکتر ایلیا(حسین محمدی مبارز)
«صبر» در موج ناسپاسیِ مردم، صبور باشمانند صخره پیشِ تلاطم، صبور باش وقتی دلت شکست و به آتش کشیده شدمثل سکوتِ در دل هیزم، صبور باش وقتی کدورت از دل خشکیده ای چکیدتا روزگار سبزِ تفاهم، صبور باش در قحطِ عقل و خشکیِ منطق، سکوت کنتا چشمه سارِ عشق و تکلّم، صبور باش پیوسته ایلیای […]
شاعراحمد علوی
یا علی اکبر علیه السّلام قطعه هایی از تنش قطع یقین پیدا نشددشت راگشتند واکبر بیش ازاین پیدانشد تیرها اجزای اکبر را به صحرا دوختنداسب زخمی شد، رکاب افتاد، زین پیدا نشد تا عقیقی که سلیمان داشت افتاد و شکستبر رکاب سبز پیغمبر نگین پیدا نشد ناگهان شیرازه اش پاشید از هم، بعد از آنشرحی […]
شاعرمحمّد خدایاری
در سینه نداشت نای آهی حتیجز کودک شش ماهه سپاهی حتیآخر به که می سپرد زینب را آهجز نیزه نداشت تکیه گاهی حتی *** سوز عطش و بغض گلو او را کشتدرد دل و داغ آبرو او را کشتمی گفت به عمه دختری با گریهمشکی که سپردم به عمو او را کشت *** مینای غدیر […]
شعر آفتاب
« شعر آفتاب» دل را دوباره کورۀ پُر التهاب کرداین شعله قلبِ سنگی ما را مذاب کرد در دل ردیف کرد، شراره شراره شعردر من دعای قافیه را مستجاب کرد لبهای گرم و خشک تو ای شعرِ آفتابدریای بی اساس ستم را سراب کرد اوهام حزبِ باد و هواه خواهِ خاک راتبیین آتشین تو نقشِ […]
شاعرسيدجوادميرصفی
بضاعتی مزجاة تقدیم به حضرت علی اکبر علیه السلام قلم از جاي خود برخيز اگر داري توانش را وضو از خون کن و بنويس شرح داستانش را پراز حرفست چشم مست آن مجنون ليلا زاد! دريغا!چشم من هرگز نميفهمد زبانش را اگر داغيست بردل يوسف وداوود را اين ست: که رويش رانديد آن وکه نشنيداين […]