« شعر آفتاب» دل را دوباره کورۀ پُر التهاب کرداین شعله قلبِ سنگی ما را مذاب کرد در دل ردیف کرد، شراره شراره شعردر من دعای قافیه را مستجاب کرد لبهای گرم و خشک تو ای شعرِ آفتابدریای بی اساس ستم را سراب کرد اوهام حزبِ باد و هواه خواهِ خاک راتبیین آتشین تو نقشِ […]