درسنامه قافیه 11

بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلیددرگنج حکیم

(بخش یازدهم-بخش یک)

از ۱۲ گروه کلماتی که در بخش دهم به عنوان تمرین و خودآزمایی وخود آزمونیِ شما عزیزان ارائه شده بود فقط دو کلمه از گروه پنجم با کلمات قافیه دیگر گروه ها سازگاری نداشت و آن دو کلمه عبارت بود از:

( رمز ) و ( طرز ) که در حرف ” قید ” مشترک و همسان نبودند ولی حروف قید کلمات سایر گروه ها مشکل نداشتند

و اگر در گروه پنجم به جای کلمهء ( رمز) ، کلمهء دیگری مثلاً ( مرز) بگذاریم ، این ایراد برطرف میشود

و دو کلمهء ( مرز ) و (طرز) به خاطر یکسانی حرف
قید : ” ر ” و حرفِ رَوِی:” ز ” همقافیه اند.

در بیت مورد استناد از شاهنامهء حکیم بزرگوارطوس :

چه گفت آن خداوندِ تنزیل و وحی
خداوندِ امر و خداوندِ نهی

به جهت یکسان نبودن حرف قید در دو مصراع:

(حرف” ح ” در مصراع اول و حرف ” ه ” درمصراع دوم ) نمی توانند با هم قافیه شوند اگر چه حرف رَوِی در هردوکلمه یکسانند 🙁 ی).

پرسش :
در مواردی که شاعر قصد استفاده کردن از حروف رِدفِ اصلی و رِدفِ زاید و قید را نداشته باشد ، آیا می تواند حروف دیگری جز آنها را پیش از حروف رَوِی استفاده کند؟ که مسلّماً می تواند،
مانند:
همین کلمهء ( رمز ) ، آیا رعایت حرف” م ” که به جای حرف” قید ” نشسته ، الزامی است؟ در حالی که نه در شمار حروف ردف اصلی و زاید است و نه از حروف قید؟!. به نظر می رسد که شاعر هیچ الزامی به رعایت حروفی از این دست ندارد اگرچه پیش از حرف اصلیِ قافیه یعنی حرف رَوِی آمده باشند ، زیرا تعداد و نوع حروف قید منحصرند درحروفی که در عبارت : ” سه شبِ فرّخِ نغز ” آمده است
بنابراین اگر حکیم ابوالقاسم فردوسی برای کلمه‌ ء ( وحی ) کلمهء همقافیه ای پیدا نکرده که دارای حرف ( ح : حرف قیدِ مشابه با کلمهء وحی باشد ، چه بایستی می کرد که نکرده ؟! این سخنور توانا و کم نظیر سراغ کلمه ای رفته است که هم از حروف قید است وهم با حرف قیدِ
کلمهء قافیهء وحی :(ح) در فارسی یکسان تلفظ می شوند اگر چه صورت نوشتاری آنهافرق می کند
کلمهء (نهی) در زبان فارسی همان گونه تلفظ می شودکه کلمهء(وحی) ، یعنی این دو کلمه ، به خاطر خوانشِ یکسانی که در زبان فارسی دارند
بایکدیگر همقافیه اند ،و به عبارت دیگر همقافیهء ملفوظی هستند. بنابراین باید برای حروفی از قبیل :
۱) ” غ ” و ” ق “
۲) ” ز ” و ” ذ ” و” ض “و ” ظ “
۳) “ث ” و ” س ” و ” ص “
۴) ” ت ” و ” ط “در مبحث حروف قافیه
حساب دیگری باز کرد و بر جواز استفاده از آنها به جای یکدیگر، مُهر تایید زد البته وقتی که جایگاه حرفِ رَوِی را در شعر داشته باشند
دو دیگر آن که باید تکلیف حروفی را روشن کرد که در شمار حروف ده گانهء ( قید ) نیستند ولی پیش از حرف رَوِی قرار می گیرند ، که آیا رعایت آنها نیز الزامی است یا نه ؟ *که از نظر بنده هیچ دلیلی برای این که رعایت آنها نیز در شعر الزامی است ، وجود ندارد
ادامهء این مطلب را در دوازدهمین بخش درسنامه که به اصلی ترین حرف قافیه یعنی (حرفِ رَوِی)اختصاص خواهد داشت

به نام خداوند گردان سپهر
خداوند ماه و خداوند مهر

درسنامه ء حروف قافیه و شیوه ء شناخت آنها

( بخش یازدهم-بخش دوم )

” شعر ” اگر از ” شرع “گیرد اعتبار
بال افشاند به “عرشِ “کردگار

در دهمین بخش درسنامه
حروف ” قید ” را بر شمردیم و برای تبیین بیشتر مطلب ، کلماتی را که دارای حروف ” قید “بودند نشان دادیم و گفتیم که رعایت حروف” قید ” در کلمات قافیه الزامی است و عدم رعایت آن از ” عیوب قافیه “به شمار می رود.

در فراز آغازین شاهنامهء حماسی حکیم ابوالقاسم فردوسی( ۳۲۳-۴۱۶ ) که به توحید حضرت یزدان و توسل به اهل بیت علیهم السلام اختصاص دارد ، به بیتی ایراد گرفته اند که در آن حرف ” قید ” رعایت نشده است :

به گفتار پیغمبرت راه جوی
دل از تیرگی ها بدین آب شوی چه گفت آن خداوندِ تنزیل و وحی
خداوندِ امر و خداوندِ نهی…. :

که من شهر علمَم، علیَّ ام دَر است
درست این سخن ، گفتِ پیغمبر است

که در بیت دوم ، دو کلمهء 🙁 وحی ) با ( نهی ) قافیه بسته* شده اند در صورتی که حرف ( ح )در کلمه ء ( وحی )از حروف قید نیست و باید با کلمه ء ( نهی ) همقافیه می شد.

این ایراد اگرچه به لحاظ فنی وارد است ولی این ایراد را صاحب نظرانی بر شعر حکیم فردوسی وارد کرده اند که در زمانهء او می زیسته اند و بعدها نظر آنان توسط دیگر ادیبان ‌نه تنها مورد تایید قرار گرفته بلکه از آن به عنوان حربه ای برای در هم شکستن عظمت
و منزلت استثنایی حکیم طوس در قلمرو شعر فارسی استفاده کرده اند، در حالی که از این دست هنجار شکنی ها به صُوَر مختلف در آثار بزرگان شعر فارسی وجود دارد که در جای خود به آنها اشاره ای خواهیم داشت ، ولی آیا در زمانهء ما که بازار هنجارشکنی های ادبی گرم و تنور نظریه پردازی ها داغِ داغ است. هر روز شاهد بدعتی تازه و ناروادر این گسترهء موضوعی هستیم ، ما مجاز به این عیب جویی ها از اشعارسخنوران بلند پایه ء زبان فارسی هستیم ؟ یا انصاف حکم می کند که در این گونه موارد نظری هم به آثار شاعران بلند آوازهء همروز گار خود داشته باشیم نه این که همین یک مورد هنجار شکنیِ حکیم بزرگوار طوس را به عنوان بدعتی نکوهیده و گناهی نابخشودنی تلقّی کنیم ولی از کنار ده ها بدعت بسیار زشت واشتباهات پلَشتِ معاصران بیدردانه عبور کنیم
هر زمان و هر دوره ای از جهت زبانی اقتضائاتی دارد که ما غالباً ناگزیر از پذیرش آنها هستیم وبایدضمن پاسداشت از زبان معیار و فارسی دَری ، راه گریزی از این بن بست های زبانی پیدا کنیم و به دنبال یافتن راه حل هایی کارامد برای برون رفتِ از این تنگناهای زبانی باشیم و به بزرگان شعر و ادب پارسی از ژرفای جان آفرین گفت که قرن ها پیش ، عالمانه و عامدانه با نادیده گرفتن بعضی از قواعد صرفی و نحوی و گرامری و ادبی ، این مسیر صعبُ العبور را برای شاعران نسل های بعد هموار سازند تا زبان معیار ما ضمن حفظ عیار بالای خود ، بتواند نیازهای زبانیِ جامعه را در هر عصر و دوره ای برآورده سازد
بنده شخصاً بعضی از این هنجار شکنی ها را که ره آوردِ جبر تاریخی در عرصه های تنگ و باریک زبانی است ، می پسندم و قسمتی از این طومار ناگشوده را که اتفاقاً با مباحث مربوط به حروف ” قید ” مرتبط است، باز می کنیم و در همین بخش یازدهم از درسنامه که ربط تامّ و تمامی با حروف ” قید ” دارد به آن خواهیم پرداخت.

پژوهش استاد محمد علی مجاهدی پروانه

خوانش دکتر حسین محمدی مبارز

روابط عمومی انجمن ادبی محیط ابوالفضل عامری قم

🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰

ایجاد کننده پست 93

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Related Posts

کلمه مورد نظر را تایپ کنید و کلید اینتر را بفشارید در غیر اینصورت با دکمه Esc خارج شوید.

بازگشت به بالا